حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ چو سگ صداع دهد تن مزن برآور سنگ به خویش آی و چنین خویش را خلاوه مکن که اینت گوید گولست و آنت گوید دنگ چه دست باشد کز رو مگس نداند راند ز سست طبعی کرمی نمایدش چو پلنگ