من از این خانه به در می نروم

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
من از این خانه به در می نروم من از این شهر سفر می نروم منم و این صنم و باقی عمر من از او جای دگر می نروم به خدا طوطی و طوطی بچهام جز سوی تنگ شکر می نروم یک زمانی که ز من دور شود جز که در خون جگر می نروم گر جهان بحر شود موج زند من بجز سوی گهر می نروم بلبل مستم و در باغ طرب جز به سوی گل تر می نروم در سرم بوی میی افتادهست تا چو می جز که به سر می نروم این چنین باغ و چنین سرو و چمن جای آن هست اگر می نروم