مست و خوشی باده کجا خوردهی؟
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
مست و خوشی باده کجا خوردهی؟
این مه نو چیست که آوردهای؟
ساغر شاهانه گرفتی به کف
گلشکر نادره پروردهای
پردهی ناموس کی خواهی درید؟
کفت عقل و ادب و پردهای
میشکفد از نظرت باغ دل
ای که بهار دل افسردهای
آتش در ملک سلیمان زدی
ای که تو موری بنیازردهای
در سفر ای شاه سبک روح من
زیر قدم چشم و دل اسپردهای
دارد خوبی و کشی بیشمار
روی کسی کش بک اشمردهای
بنده کن هر دل آزادهی
زنده کن هر بدن مردهای
میکندت لابه و دریوزه جان
جان ببر آنجا که دلم بردهای
جان دو صد قرن در انگشت تست
چونت بگویم؟ که توده مردهای
بس کن تا مطرب و ساقی شود
آنکه می از باغ وی افشردهای