ایا ساقی توی قاضی حاجات

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ایا ساقی توی قاضی حاجات شرابی ده که آرد در مراعات چنان گشتم ز مستی و خرابی که نشناسم اشارات از عبارات پدر بر خم خمرم وقف کردست سبیلم کرد مادر بر خرابات دو گوشم بست یزدان تا رهیدم ز حال دی و فردا و خرافات دگرگون است کوی اهل تمییز که آن جا رسم طاعاتست و زلات در این کو کدخدا شاهی است باقی فرو روبیده این کو را ز آفات