اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
مرا با تو ای جان سر جنگ نیست
تو در جنگ آیی روم من به صلح
خدای جهان را جهان تنگ نیست
جهانیست جنگ و جهانیست صلح
جهان معانی به فرسنگ نیست
هم آب و هم آتش برادر بدند
ببین اصل هر دو بجز سنگ نیست
که بی این دو عالم ندارد نظام
اگر روم خوبست بیزنگ نیست
مرا عقل صد بار پیغام داد
خمش کن که فخرست آن ننگ نیست