اندک اندک جمع مستان میرسند

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
اندک اندک جمع مستان میرسند اندک اندک می پرستان میرسند دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان میرسند اندک اندک زین جهان هست و نیست نیستان رفتند و هستان میرسند جمله دامنهای پرزر همچو کان از برای تنگدستان میرسند لاغران خسته از مرعای عشق فربهان و تندرستان میرسند جان پاکان چون شعاع آفتاب از چنان بالا به پستان میرسند خرم آن باغی که بهر مریمان میوههای نو زمستان میرسند اصلشان لطفست و هم واگشت لطف هم ز بستان سوی بستان میرسند