ظلمت شب پرتو ظلمات من

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ظلمت شب پرتو ظلمات من نور مه از نور ملاقات من گوهر طاعت شد از آن کیمیا زلت و انکار و جنایات من هست سماوات در آن آرزو تا نگرد سوی سماوات من ای رخ خورشید سوی برج من ای شه جان شاهد شهمات من