کون خر را نظام دین گفتم

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
کون خر را نظام دین گفتم پشک را عنبر ثمین گفتم اندر این آخرجهان ز گزاف بس چمن نام هر چمین گفتم طوق بر گردن کپی بستم نام اعلا بر اسفلین گفتم عجز خواهید روح را که ز عجز صفت روح بهر طین گفتم حلیه آدم و خلیفه حق بهر ابلیس و هر لعین گفتم زاغ را بلبل چمن خواندم خار را سرو و یاسمین گفتم دیو را جبرئیل کردم نام ژاژ را حجت مبین گفتم ای دریغا که کان نفرین را از طمع چند آفرین گفتم از خری بود آن نبد ز خرد که خر ماده را تکین گفتم توبه کردم از این خطا گفتن همه عمرم بس ار همین گفتم