ای تو چو خورشید و شه خاص من

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ای تو چو خورشید و شه خاص من کفر من و توبه و اخلاص من رقص کند بر سر چرخ آفتاب تا تو بگوییش که رقاص من سجده کنان پیش درت نفس کل کای ز تو جان یافته اشخاص من نفس کل و عقل کل و آن دگر بحر منی گوهر و غواص من کفر من و گوهر ایمان من جرم من و واعظ و قصاص من