شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا ای صورت هر شادی اندر دل ما یادی ای صورت عشق کل اندر دل ما یاد آ بیرون پر از این طفلی ما را برهان ای جان از منت هر دادو وز غصه هر دادا ما چنگ زدیم از غم در یار و رخان ما ای دف تو بنال از دل وی نای به فریاد آ ای دل تو که زیبایی شیرین شو از آن خسرو ور خسرو شیرینی در عشق چو فرهاد آ