شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود زانک شاهنشاه ما هم شاه و هم درویش بود شاه ما از پرده برجان چو خود را جلوه کرد جان ما بیخویش شد زیرا که شه بیخویش بود شاه ما از جان ما هم دور و هم نزدیک بود جان ما با شاه ما نزدیک و دوراندیش بود صاف او بیدرد بود و راحتش بیدرد بود گلشن بیخار بود و نوش او بینیش بود یک صفت از لطف شه آن جا که پرده برگرفت آب و آتش صلح کرد و گرگ دایه میش بود جان مطلق شد ز نورش صورتی کو جان نداشت گشت قربان رهش آن کس که او بدکیش بود نیست میگفتیم اندر هست گفت آری بیا هست شد عالم از او موقوف یک آریش بود