بازم صنما چه میفریبی
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
بازم صنما چه میفریبی
بازم به دغا چه میفریبی
هر لحظه بخوانیم که ای دوست
ای دوست مرا چه میفریبی
عمری تو و عمر را وفا نیست
بازم به وفا چه میفریبی
دل سیر نمیشود به جیحون
او را به سقا چه میفریبی
تاریک شدهست چشم بیتو
ما را به عصا چه میفریبی
ای دوست دعا وظیفه ماست
ما را به دعا چه میفریبی
آن را که مثال امن دادی
با خوف و رجا چه میفریبی
گفتی به قضای حق رضا ده
ما را به قضا چه میفریبی
چون نیست دواپذیر این درد
ما را به دوا چه میفریبی
تنها خوردن چو پیشه کردی
ما را به صلا چه میفریبی
چون چنگ نشاط ما شکستی
ما را به سه تا چه میفریبی
ما را بیما چو مینوازی
ما را با ما چه میفریبی
ای بسته کمر به پیش تو جان
ما را به قبا چه میفریبی
خاموش که غیر تو نخواهیم
ما را به عطا چه میفریبی