ای صورت روحانی امروز چه آوردی

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ای صورت روحانی امروز چه آوردی آورد نمیدانم دانم که مرا بردی ای گلشن نیکویی امروز چه خوش بویی بر شاخ کی خندیدی در باغ کی پروردی امروز عجب چیزی میافتی و میخیزی در باغ کی خندیدی وز دست کی میخوردی آن طبع زرافشانی و آن همت سلطانی پیران و جوانان را آموخت جوامردی بگذر ز جوامردی کان هم ز دوی خیزد در وحدت همدردی درکش قدح دردی هم همره و همدردی هم جمعی و هم فردی هم عاشق و معشوقی هم سرخی و هم زردی با این همه در مجلس بنشین و میا با من ترسم که میان ره بگریزی و برگردی ور ز آنک همیآیی با خویش مبر دل را کز دل دودلی خیزد گه گرمی و گه سردی