بر آن بودم که فرهنگی بجویم

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
بر آن بودم که فرهنگی بجویم که آن مه رو نهد رویی به رویم بگفتم یک سخن دارم به خاطر به پیش آ تا به گوش تو بگویم که خوابی دیدهام من دوش ای جان ز تو خواهم که تعبیرش بجویم ندارم محرم این خواب جز تو تو بشنو ای شه ستارخویم بجنبانید سر را و بخندید سری را که بداند مو به مویم که یعنی حیله با من می سکالی که من آیینه هر رنگ و بویم مثال لعبتی ام در کف او که نقش سوزن زردوز اویم نباشد بیحیات آن نقش کو کرد کمین نقشش منم درهای و هویم