مست توام نه از می و نه از کوکنار

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
مست توام نه از می و نه از کوکنار وقت کنارست بیا گو کنار برجه مستانه کناری بگیر چون شجر و باد به وقت بهار شاخ تر از باد کناری چو یافت رقص درآمد چو من بیقرار این خبر افتاد به خوبان غیب تا برسیدند هزاران نگار لاله رخ افروخته از که رسید سنبله پا به گل از مرغزار سوسن با تیغ و سمن با سپر سبزه پیادست و گل تر سوار فندق و خشخاش به دست آمده نعنع و حلبو به لب جویبار جدول هر گونه حویجی جدا تا مددی یابد از یار یار کرده دکانها همه حلواییان پرشکر و فستق از بهر کار میوه فروشان همه با طبلها بر سر هر پشته فشانده ثمار لیک ز گل گوی که همرنگ اوست جمله ز بو گو که پریست یار بلبل و قمری و دو صد نوع مرغ جانب باغ آمده قادم یزار میزندم نرگس چشمک خموش خطبه مرغان چمن گوش دار