شاه ما باری برای کاهلان

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
شاه ما باری برای کاهلان گنج میبخشد به هر دم رایگان الصلا یاران به سوی تخت شاه گنج بیرنج است و سود بیزیان چشم دل داند چه دید از کحل او نور و رحمت تا به هفتم آسمان خود چه باشد پیش او هفت آسمان بر مثال هفت پایه نردبان ای به صورت خردتر از ذرهای وی به معنی تو جهان اندر جهان ای خمیده چون کمان از غم ببین صد هزاران صف شکسته زین کمان در نشان جویی تو گشته چارچشم وآنگه اندر کنج چشمت صد نشان هر نشانی چون رقیب نیکخواه میبرندت تا به حضرت کشکشان