وقتت خوش ای حبیبی، بشنو بحق یاری
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
وقتت خوش ای حبیبی، بشنو بحق یاری
ارحم حنین قلبی لا تسع فی ضراری
دل را مکن چو خاره، مگزین ز ما کناره
یا منیة الفاد، دار ولا تمار
ساقی خاص روحی، در ده می صبوحی
اللیل قد تولی و البدر فیالتواری
ای برده هوش ما را، یار آر دوش ما را
اسقیتنا کسا صرفا علیالخمار
مار را خراب کردی، غرق شراب کردی
حتی بدا و افشا، ما کان فی سراری
سلطان خیل مایی، لیلی لیل مایی
یا لدةاللیالی، یا بهجةالنهار
ای سر طور سینا وی نور چشم بینا
انتالکبیر فینا، فارحم علیاصغار
هین نوبت جنون شد، مستی ما فزون شد
یا مسکرالعقول، یا هادمالوقار
شاه سخنور آمد، موج سخن درآمد
نحنالصدا نصدی، والله خیر قاری