ما به خرمنگاه جان بازآمدیم

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ما به خرمنگاه جان بازآمدیم جانب شه همچو شهباز آمدیم سیر گشتیم از غریبی و فراق سوی اصل و سوی آغاز آمدیم وارهیدیم از گدایی و نیاز پای کوبان جانب ناز آمدیم در کنار محرمان جان پروریم چونک اندر پرده راز آمدیم او کمند انداخت و ما را برکشید ما به دست صانع انگاز آمدیم پیش از آن کاین خانه ویران کرد اجل حمدلله خانه پرداز آمدیم نان ما پختهست و بویش می رسد تا به بوی نان به خباز آمدیم هین خمش کن تا بگوید ترجمان کز مذلت سوی اعزاز آمدیم