 |
څوچه پاتي یو افغان وي - تل بدا افغانستان وي | تا زنده یک افغان است - جاوید افغانستان است
|
|
پروا
|
پروا درپیشین روزگاران معنا های داشته گاهی دور از معناهای امروزی و گاهی
نزدیک . چنان که در لغت فرس اسدی آمده است : پروا فراغت است و سراسیمه
را نا پروا گویند . دقیقی گوید: ابو سعد آن که از گیتی از او برگشته شد بد ها مظفر آن کـه شمشیرش ببـرد از دشمنـان پروا پروا در این بیت به معنای آرامش و آسایش و خوشحالی معنا دارد. مولانا پروا را به معانی گوناگون نزدیک و حتا برابر با معنا های کنونی بکار برده است ، از این گونه ها : پروا یعنی ضرورت و نیاز : تو پــــرٌ و بال داری مـرغ واری به پرٌ و بال مردان را چه پرواست پروا یعنی توجه وارج گذاری : چون نباشد عشق را پروای او اوچو مرغی ماند بی پروای او پروا به معنای ارج گذاری و ارزش نهی : خـــویشتن آراســته از بهــراو خود ورا پروای غیردوست کو پروا پابندی و دلبستگی : نی مرا پر وای سر خاریدن است نی مرا پروای دین ورزیدن است پروا امروزه معانی گوناگون دارد که از عبارتها دریافته می شود. ـ پروای فلان را نداشتن . یعنی از همان شخص ترس نداشتن ، به همان شخص اهمیتی قایل نبودن. سنایی هم پروا را به همین معنا به کار برده است : نی دلم رادر غمت پر وای من نی مرا در عشق تو پر وای دل دربیت دیگری پروا را به معنای غم و اندیشه به کار می برد که می گوید: آنرا که غرض صحبت و دیدار تو باشد اورا چه غم تاش و چه پروای تکین است
نا پر وایی به معنای بی اعتنایی و بی توجهی که امروزه بی پروایی می گویند .
می گویند فلان بی پرواست یا بی پروایی می کند. سنایی گفته است : چون نار اگرم فروختن فرمایی چون باد بزن شوم ز نا پروایی ـ پرواندارد ! مهم نیست ! بگذار هرچی شود شود . ـ ادم بی پروا : کسی که به هیچ قید وبستی پابند نیست که چنان که گذشت ، در قدیم نا پروا می گفته اند.
|
|
|
|
|
|
|