 |
څوچه پاتي یو افغان وي - تل بدا افغانستان وي | تا زنده یک افغان است - جاوید افغانستان است
|
|
تصادف و تصادم
|
تصادف رخدادی بدون برنامة پیشینه . تصادف کردن به معنای روبه رو شدن .
ملاقی شدن . تصادفی یعنی بدون پلان قبلی . مصادف یعنی برابر و مطابق . حلول
سال نو مصادف است با روز جمعه. من اورا تصادفی در مسجد دیدم . من واو در
منزل یکی از دوستان تصادف کردیم یعنی باهم دیدیم . تصادم به هم خوردن
دو چیز . تصادم موتر یعنی موتر زدن کسی را یا چیزی را . دو موتر در چهاراهی
با هم تصادم کردند . او در تصادم موتر جان باخت . موتر به درخت تصادم کرد.
|
|
|
|
|
|
|