څوچه پاتي یو افغان وي - تل بدا افغانستان وي | تا زنده یک افغان است - جاوید افغانستان است
خبرنامه
NEWSLETTER
ابزار
UTILITIES
ورود به کارگاه
MEMBERS LOGIN
تماس با ما
CONTACT US
دیوان صوفی عشقری
شمار اشعار موجود، به [107] پارچه میرسد. دانشنامه افغان برای تدوین مکمل دیوان صوفی عشقری، نیازمند به ھمکاریھاری بیشتر شما، میباشد
Retune...برگشت
آ
ا
[12]-
از چه آهوان تست نشهٔ رميدنها
(غزل٬ از دیوان)
[8]-
از چه خار از ما خوری ای جامه خارای بيا
(غزل٬ از دیوان)
[13]-
اين بود خواهش يگانهٔ ما
(غزل٬ از دیوان)
[11]-
به تار عاشقی بندم خدايا
(غزل٬ از دیوان)
[5]-
بی گفتگو به کلبه ام ای آشنا بيا
(غزل٬ از دیوان)
[7]-
بی نکورويی گلستان خوش نمی آيد مرا
(غزل٬ از دیوان)
[10]-
تا تار کاکلت دارد به عاشق تارها
(غزل٬ از دیوان)
[4]-
تابکی گردم از آن دلبر خودکام جدا
(غزل٬ از دیوان)
[9]-
چشم مستت به عين جنگ مرا
(غزل٬ از دیوان)
[2]-
چشم مستت گر ببيند چهرۀ زرد مرا
(غزل٬ از دیوان)
[21]-
در دبستان بهر تحصيليم ما
(غزل٬ از دیوان)
[15]-
ديده ام ديد و دل کشيد ترا
(غزل٬ از دیوان)
[18]-
ز خامی عشق ناميدم هوس را
(غزل٬ از دیوان)
[1]-
شکر بی اندازه گويم کردگار خويش را
(غزل٬ از دیوان)
[19]-
صرف کردم عمر خود را در غزلسراييها
(غزل٬ از دیوان)
[3]-
عمری خيال بستم يار آشناييت را
(غزل٬ از دیوان)
[17]-
کباب کردی و بريان نمودی جان مرا
(غزل٬ از دیوان)
[16]-
کو شراب کهنی تا برد از هوش مرا
(غزل٬ از دیوان)
[20]-
مرا با خاطر رويت ببخشا
(غزل٬ از دیوان)
[6]-
من نمی گويم چنين کن يا چنان کار مرا
(غزل٬ از دیوان)
[14]-
نازم ای سرو سهی قامت رعنای ترا
(غزل٬ از دیوان)
ب
[22]-
ای ز خيال عارضت تار نظر به پيچ و تاب
(غزل٬ از دیوان)
[24]-
گر شود زاهد دچار ساز پرجوش رباب
(غزل٬ از دیوان)
[23]-
گشته از فيض کدامين رو منور ماهتاب
(غزل٬ از دیوان)
[25]-
نها نگفته ام رخ زيبا گل گلاب
(غزل٬ از دیوان)
[88]-
یک دست شوند جمله مسلمان چقدر خوب
(غزل٬ از دیوان)
ت
[95]-
آن شوخ دلنواز چو کبک دری گذشت
(غزل٬ از دیوان)
[50]-
الحذر ای دل که برق روی خوبان آتش است
(غزل٬ از دیوان)
[27]-
انتخاب من ز حسن يار سيب غبغب است
(غزل٬ از دیوان)
[35]-
ای دلربا بدست تو اين دلربا خوشست
(غزل٬ از دیوان)
[34]-
ای دلربا چرا دلت از ما گرفته است
(غزل٬ از دیوان)
[28]-
اين عکس شوخ و شنگ قشنگ از نگار ماست
(غزل٬ از دیوان)
[91]-
بسيار کنج و کاو مکن اختيار نيست
(غزل٬ از دیوان)
[108]-
به عالم رونق و رنگ بهار است
(غزل٬ از دیوان)
[51]-
تا دل به چين کاکل يار آشيانه ساخت
(غزل٬ از دیوان)
[33]-
تا نازبوی خط ز لبت سر کشيده است
(غزل٬ از دیوان)
[119]-
جز خموشی هر که دل برناله و فریاد داشت
(غزل٬ از دیوان)
[96]-
چه نويسم که حال من چون است
(غزل٬ از دیوان)
[29]-
حسن فرنگ و جرمن پامال دلبر ماست
(غزل٬ از دیوان)
[49]-
خال سيه که در بر رخسار دلبرست
(غزل٬ از دیوان)
[94]-
داری خبر که از دل و جان میپرستمت
(غزل٬ از دیوان)
[31]-
داغ های سينه ام از سنگ طفلان بوده است
(غزل٬ از دیوان)
[26]-
در لعل لبت گرچه حيات دو جهانست
(غزل٬ از دیوان)
[92]-
دلم از شيوه های يار تنگ است
(غزل٬ از دیوان)
[38]-
رنگ حنا بدست تو ای نوجوان خوشست
(غزل٬ از دیوان)
[32]-
سازهای سينهٔ ما کمتر از سنتور نيست
(غزل٬ از دیوان)
[30]-
شام شد روزم خدايا سرپناه من کجاست
(غزل٬ از دیوان)
[99]-
قامت من اندکی خم گشته است
(غزل٬ از دیوان)
[36]-
گر بهشتم می سزد ديدار جانانم بس است
(غزل٬ از دیوان)
[112]-
مست خوابی و نرگست باز است
(غزل٬ از دیوان)
[52]-
من نمی گويم که تنها ساغر و پيمانه سوخت
(غزل٬ از دیوان)
[37]-
ناز و ادا و جلوۀ خوبان غنيمت است
(غزل٬ از دیوان)
[98]-
يک عمر در پی تو دويدم دگر بس است
(غزل٬ از دیوان)
ة
ث
ج
چ
ح
خ
څ
ځ
د
[100]-
احوال کوهکن را از بيستون بياريد
(غزل٬ از دیوان)
[55]-
امشب چه باعث است که خوابم نمی برد
(غزل٬ از دیوان)
[118]-
ای دوستان برای خدا ياد ما کنيد
(غزل٬ از دیوان)
[84]-
به این تمکین که ساقی باده در پیمانه میریزد
(غزل٬ از دیوان)
[56]-
تا ديدۀ من بر رخت ای سيمبر افتاد
(غزل٬ از دیوان)
[109]-
دلم از سير گلشن وا نگردد
(غزل٬ از دیوان)
[103]-
ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﻭﺩﻧﻴﺎ ﻟﻴﻜﻦ ﺑﻘﺎ ﻧﺪﺍﺭد
(غزل٬ از دیوان)
[111]-
رويت اگر ز پيش نظر دور نمیشد
(غزل٬ از دیوان)
[90]-
همسر سرو قدت نی در نيستان نشکند
(غزل٬ از دیوان)
[102]-
ياد باد آن شب که گيس محفلم روی تو بود
(غزل٬ از دیوان)
ذ
ر
[110]-
به افسوس و به حرمان گشته يی يار
(غزل٬ از دیوان)
ړ
ز
[93]-
می نمايی اگر جدايی باز
(غزل٬ از دیوان)
ژ
ږ
س
ش
ښ
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
[104]-
بی اتاقم زیر این نیلی رواق
(غزل٬ از دیوان)
ک
ګ
گ
ل
م
[68]-
ای خوشا دوری که میل خاکبازی داشتم
(غزل٬ از دیوان)
[54]-
ای لاله رو بوصف تو دیوان نوشته ام
(غزل٬ از دیوان)
[85]-
با همه بیگانگی ها آشنای کیستم
(غزل٬ از دیوان)
[75]-
باز امشب ای رقیبان ساز می خواهد دلم
(غزل٬ از دیوان)
[76]-
باز امشب دوستان خواب پریشان دیده ام
(غزل٬ از دیوان)
[77]-
به آن لبهای خندان کار دارم
(غزل٬ از دیوان)
[60]-
به رسیدن وصالت بخدا تلاش دارم
(غزل٬ از دیوان)
[65]-
به نظر وصل دلبری دارم
(غزل٬ از دیوان)
[82]-
تا بر رخ تو نظاره کردم
(غزل٬ از دیوان)
[62]-
جان به لب آمده و نیست بسر هیچ کسم
(غزل٬ از دیوان)
[81]-
چندیست در هوای بتان پر نمی زنم
(غزل٬ از دیوان)
[57]-
چه عیدست اینکه قربانت نگشتم
(غزل٬ از دیوان)
[114]-
داری خبر كه هرقدر اشعار ساختم
(غزل٬ از دیوان)
[59]-
در طریق عشق خام افتاده ام
(غزل٬ از دیوان)
[71]-
دل بیمار و خسته ای دارم
(غزل٬ از دیوان)
[69]-
دمي كه از سر كويت روانه ميگردم
(غزل٬ از دیوان)
[63]-
سینه ی کنده کنده یی دارم
(غزل٬ از دیوان)
[72]-
شد روزها که باز جمالت ندیده ام
(غزل٬ از دیوان)
[107]-
عاشق دربار شاهم من زکابل میروم
(غزل٬ از دیوان)
[61]-
کاشکی من هم به دنیا خانه ای می داشتم
(غزل٬ از دیوان)
[66]-
می پرستم، جان سر پیمانه سودا می کنم
(غزل٬ از دیوان)
[53]-
می پرستم، جان سر پیمانه سودا میکنم
(غزل٬ از دیوان)
[78]-
می نوشتم بیت رنگین رنگ اگر می داشتم
(غزل٬ از دیوان)
[89]-
میروم هر لحظه از خود روبروی کیستم
(غزل٬ از دیوان)
[64]-
نگویی بهر دنیا گریه کردم
(غزل٬ از دیوان)
[79]-
نه نشاط و نه ماتمی دارم
(غزل٬ از دیوان)
[70]-
نيم گلباز و نی گل ميفروشم
(غزل٬ از دیوان)
[74]-
هرچند که در هستی خود خاک ندارم
(غزل٬ از دیوان)
[73]-
هردم که یاد آن بت می نوش می کنم
(غزل٬ از دیوان)
[83]-
یاد ایامی که در این کوچه یاری داشتم
(غزل٬ از دیوان)
ن
ڼ
و
ه
[106]-
زیارت آمدم در روضه ات مشکل گشا گفته
(غزل٬ از دیوان)
[113]-
زين پرسيدنم نباشد گناهٔ من کو خطای من چه
(قطعه٬ از دیوان)
[117]-
فلک از بسکه غم رالیږی ده
(غزل٬ از دیوان)
ی
[86]-
ای که اورنگ به قوسین و اودنی داری
(غزل٬ از دیوان)
[115]-
چهار بیتی
(رباعی٬ از دیوان)
[105]-
رسیده باز، ایام بهاری
(غزل٬ از دیوان)
ئ
ې
ي
ۍ
ء
| حفظ اطلاعات شخصی|
| ما کی استیم؟ |
| آرایشگر وبسایت |
| شرایط استفاده |
| تماس با ما |
Privacy Policy
About us
WebMaster
Terms of Use
Contact us